جدول جو
جدول جو

معنی پندام کردن - جستجوی لغت در جدول جو

پندام کردن
ایجاد ورم کردن آماس آوردن: (و آن آب که نه فاتر بود و نه سرد شکم پندام کند و معده راست گرداند) (الابنیه)
تصویری از پندام کردن
تصویر پندام کردن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بنداز کردن
تصویر بنداز کردن
مباشرت کردن جماع کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بندار کردن
تصویر بندار کردن
مباشرت کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاداش کردن
تصویر پاداش کردن
جزا دادن مکافات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پدرام کردن
تصویر پدرام کردن
شاد کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعدام کردن
تصویر اعدام کردن
سر به نیست کردن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پنهان کردن
تصویر پنهان کردن
اخفاء
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دندان کردن
تصویر دندان کردن
اعراض کردن، مضایقه نمودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اقدام کردن
تصویر اقدام کردن
فرنافتن کاری را پیش گرفتن دست بکاری زدن، دلیری کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پنهان کردن
تصویر پنهان کردن
نهان کردن، مخفی داشتن، پوشیدن، نهفتن
فرهنگ لغت هوشیار
پیغام فرستادن پیام دادن: که مرا عیسی چنین پیغام کرد کز همه یاران و خویشان باش فرد. (مثنوی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پادار کردن
تصویر پادار کردن
کنایه از برقرار کردن، پابرجا کردن، در علم حسابداری تامین اعتبار برای هزینه ای
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قنداق کردن
تصویر قنداق کردن
بستن شیرخواره را در قنداق
فرهنگ لغت هوشیار
پشیمان شدن: تازخون ریختن آن غمزه ندامت نکند کس بدردغم توفکرسلامت نکند. (امیرخسروظنند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پنهان کردن
تصویر پنهان کردن
نهان کردن، نهفتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پنهان کردن
تصویر پنهان کردن
Disguise, Camouflage, Conceal, Hide, Stash
دیکشنری فارسی به انگلیسی
маскировать , скрывать , прятать
دیکشنری فارسی به روسی
tarnen, verbergen, verkleiden, verstecken
دیکشنری فارسی به آلمانی
маскувати , приховувати , ховати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
maskować, ukrywać, przebrać się
دیکشنری فارسی به لهستانی
camuflar, esconder, disfarçar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
camuffare, nascondere, travestire
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
camuflar, ocultar, disfrazar, esconder
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
camoufler, dissimuler, déguiser, cacher
دیکشنری فارسی به فرانسوی
camoufleren, verbergen, verkleden
دیکشنری فارسی به هلندی
ปลอมตัว , ซ่อน , ปลอมตัว , ซ่อน , ซ่อน
دیکشنری فارسی به تایلندی
menyamarkan, menyembunyikan, menyamar
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تخفّى , خفي , يخفي , يخفي , خبّأ
دیکشنری فارسی به عربی
छिपाना , छिपाना , भेस बदलना , छुपाना
دیکشنری فارسی به هندی
להסתיר , להתחפש , להסתיר
دیکشنری فارسی به عبری
偽装する , 隠す , 変装する
دیکشنری فارسی به ژاپنی
위장하다 , 숨기다 , 변장하다
دیکشنری فارسی به کره ای
kamufle etmek, gizlemek, kılık değiştirmek, saklamak
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی