- پندام کردن
- ایجاد ورم کردن آماس آوردن: (و آن آب که نه فاتر بود و نه سرد شکم پندام کند و معده راست گرداند) (الابنیه)
معنی پندام کردن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مباشرت کردن جماع کردن
مباشرت کردن
جزا دادن مکافات
شاد کردن
سر به نیست کردن
اعراض کردن، مضایقه نمودن
فرنافتن کاری را پیش گرفتن دست بکاری زدن، دلیری کردن
نهان کردن، مخفی داشتن، پوشیدن، نهفتن
پیغام فرستادن پیام دادن: که مرا عیسی چنین پیغام کرد کز همه یاران و خویشان باش فرد. (مثنوی)
کنایه از برقرار کردن، پابرجا کردن، در علم حسابداری تامین اعتبار برای هزینه ای
بستن شیرخواره را در قنداق
پشیمان شدن: تازخون ریختن آن غمزه ندامت نکند کس بدردغم توفکرسلامت نکند. (امیرخسروظنند)
نهان کردن، نهفتن
Disguise, Camouflage, Conceal, Hide, Stash
маскировать , скрывать , прятать
tarnen, verbergen, verkleiden, verstecken
маскувати , приховувати , ховати
maskować, ukrywać, przebrać się
伪装 , 隐藏 , 藏匿
camuflar, esconder, disfarçar
camuffare, nascondere, travestire
camuflar, ocultar, disfrazar, esconder
camoufler, dissimuler, déguiser, cacher
camoufleren, verbergen, verkleden
ปลอมตัว , ซ่อน , ปลอมตัว , ซ่อน , ซ่อน
menyamarkan, menyembunyikan, menyamar
تخفّى , خفي , يخفي , يخفي , خبّأ
छिपाना , छिपाना , भेस बदलना , छुपाना
להסתיר , להתחפש , להסתיר
偽装する , 隠す , 変装する
위장하다 , 숨기다 , 변장하다
kamufle etmek, gizlemek, kılık değiştirmek, saklamak
ficha, kuficha, kujificha